چرا پاکستان به خط لوله «صلح» نیاز دارد؟
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ پاکستان در قسمت شرقی ایران قرار گرفته و یکی از بزرگترین واردکنندگان انرژی به ویژه گاز در منطقه است. این کشور همواره با بحران انرژی مواجه بوده و در همین راستا صندوق بینالملی پول، سیاستهای قیمتی مانند افزایش نرخ گاز و برق را برای اسلامآباد تجویز میکند. گفتنی است که اخیرا این کشور قراردادهای متعددی برای واردات LNG از کشورهای مختلف مانند قطر، عمان و آذربایجان منعقد کرده تا بتواند این نیاز خود را برطرف کند.
یکی از اختلافات میان تهران و اسلامآباد مربوط به پروژه انتقال گاز از ایران به پاکستان و سپس به هند است که به خط لوله «صلح» معروف است. براساس این خط لوله، گاز از جنوب کشورمان به این دو کشور مصرفکننده منتقل میشود. هرچند که ایران طی سالهای گذشته نسبت به تعهدات خود مبنیبر لولهکشی تا مرز پاکستان وفادار بوده اما طرف پاکستانی به دلیل فشارهای دولت آمریکا، هنوز نسبت به تعهدات خود اقدامی نکرده است.
چرا صلح متوقف شد؟
در ژوئن ۲۰۰۹ بود که ایران و پاکستان قراردادی با موضوع پروژه خط لوله گازی به طول ۲،۷۷۵ کیلومتر را امضا کردند. ایران تعهد خود از این پروژه را که تقریبا ۱،۱۷۲ کیلومتر از میدان گازی پارس جنوبی تا شهر گبد در نزدیکی مرز ایران و پاکستان بود را تکمیل کرد. در مقابل، پاکستان در بخش ۷۸۱ کیلومتری خود که قصد دارد از گبد تا سند امتداد دهد، پیشرفت چشمگیری نداشته است. عدم پیشرفت در درجه نخست به دلیل تحریمهای آمریکا علیه ایران بوده و قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها (CAATSA) در سال ۲۰۱۷، چشمانداز تجارت اسلامآباد با تهران را مختل کرده است.
البته ایران و پاکستان در سپتامبر سال ۲۰۱۹ قرارداد بازنگریشدهای را امضا کردند و اسلامآباد نیز متعهد شد تا در ازای عدم مراجعه به داوری بینالملل، خط لوله خود را تا سال ۲۰۲۴ تکمیل کند و پس از آن، روزانه ۷۵۰ میلیون فوت مکعب گاز از ایران دریافت کند اما به دلیل بدقولی این کشور، ایران به دنبال شکایت از آن و دریافت ۱۸ میلیارد دلار غرامت است که باتوجه به چالش ارزی پاکستان، احتمالا این کشور توانایی پرداخت آن را نخواهد داشت.
بنابراین تکمیل ۸۰ کیلومتر اول پروژه خط لوله در پاکستان پیامدهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی قابل توجهی برای اسلام آباد خواهد داشت و در صورت اجرا، میتواند چشمانداز بحران انرژی این کشور و خطر جریمههای مالی احتمالی را کاهش دهد.
گفتنی است که این پروژه برای ایران نیز اهمیت بالایی دارد، چرا که وضعیت تجارت بینالمللی گاز طبیعی کشور مطلوب نیست و علیرغم داشتن دومین ذخایر بزرگ اثبات شده گاز طبیعی جهان که حدود ۱۲۰۳ تریلیون فوت مکعب تخمین زده میشود، سهم ایران از صادرات جهانی تنها دو درصد است.
کمبود سرمایهگذار برای صادرات گاز طبیعی مایع (LNG)، رشد بالقوه را متوقف کرده است. بنابراین، تهران برای صادرات گاز طبیعی خود تنها به خطوط لوله فیزیکی متکی بوده و بازار خود را به کشورهای همسایه مانند ترکیه، عراق، ارمنستان و آذربایجان محدود میکند. ترکیه و عراق، مقصد بیش از ۹۵ درصد از صادرات گاز طبیعی ایران هستند. از اینرو، تکمیل خط لوله صلح برای گسترش بازار گاز طبیعی ایران حیاتی است. جمهوری اسلامی قبلا سرمایهگذاری قابل توجهی در این پروژه انجام داده و بنابراین بر پاکستان فشار میآورد تا از تاخیر بیشتر جلوگیری کند.
برای ایران، تامین امنیت این خط لوله صرفا یک ضرورت اقتصادی نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای تنوع بخشیدن به صادرات انرژی و کاهش فشار اقتصادی تحمیلشده توسط محدودیتهای ژئوپلیتیکی است.
طرح آمریکایی تاپی
پاکستان اکنون پس از انصراف از خط لوله صلح به دنبال تامین نیاز خود از طریق واردات گاز ترکمنستان از طریق خط لوله «تاپی» با ظرفیت ۳۳ میلیارد مترمکعب است که حمایت آمریکا را نیز دارد. در ماههای اخیر نشستهای متعددی بین مقامات این کشورها به ویژه ترکمنستان و افغانستان برگزار شده است و ترکمنستان توانسته ۲۱۴ کیلومتر از مسیر ۱،۸۰۰ کیلومتری خط لوله تاپی را تکمیل کند.
ترکمنستان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان است و پاکستان یک اقتصاد در حال توسعه با تقاضای فزاینده برای انرژی تلقی میشود. صادرات گاز به پاکستان، این اجازه را به ترکمنستان میدهد تا پایگاه مشتریان خود را گسترش و درآمد خود از صادرات گاز را افزایش دهد. همچنین میتواند منبع انرژی قابل اعتمادی را برای پاکستان فراهم کند.
در ۲۳ فوریه ۲۰۱۸، مراسم آغاز ساخت ۷۰۰ کیلومتر خط لوله افغانستان از خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI) در هرات، استان شمال غربی افغانستان برگزار شد. پیشبینی میشود با تکمیل خط لوله ۱،۸۴۰ کیلومتری تاپی، سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از میدان گالکینیش در ترکمنستان تا سه دهه آینده به افغانستان، هند و پاکستان منتقل شود.
به گفته بانک توسعه آسیایی، ۵ میلیارد متر مکعب از این حجم به افغانستان میرود، در حالی که مابقی توسط هند و پاکستان با خرید حدود ۱۴ میلیارد متر مکعب مصرف میشود. این پروژه ۱۰ میلیارد دلاری در صورت تحقق، منافع قابل توجهی برای طرفهای درگیر به همراه خواهد داشت، زیرا به تنوع بخشیدن بازارهای انرژی ترکمنستان کمک کرده و درآمدی بین ۵۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد دلار در سال به عنوان هزینههای ترانزیت برای افغانستان ایجاد میکند.
با این حال، موانع مهم مربوط به مشکلات مالی و تامین امنیت در طول مسیر پیشنهادی، مواردی هستند که باید قبل از رسیدن اولین گاز از ترکمنستان به هند برطرف شوند.
از سوی دیگر، تردیدها در مورد چشمانداز اجرای واقعی خط لوله تاپی همچنان باقی است و عمدتا به نگرانیهای امنیتی و مالی مربوط میشود، به ویژه بخش افغانی این خط لوله که از ولایات هرات، فراه، نیمروز، هلمند و قندهار افغانستان میگذرد و احتمال حضور طالبان در آنها وجود دارد.
اگرچه وعده طالبان برای حمایت از پروژهها، اطمینانبخش به نظر میرسد اما کارشناسان نسبت به خطرات احتمالی از منابع مختلف هشدار میدهند. علاوهبر طالبان، گروههای مسلح دیگری از جمله داعش در شمال و غرب افغانستان فعال هستند که پس از شکست در سوریه و عراق، پایگاه جدیدی در افغانستان ایجاد کردهاند.
به گفته ضمیر کابلوف، فرستاده ویژه روسیه در افغانستان، نیروهای داعش در مناطق هممرز با تاجیکستان و ترکمنستان، حضور پررنگی دارند. همچنین نباید از بیثباتی ژئوپلیتیکی در جنوب آسیا غافل شد. خط لوله TAPI باید خطر اختلال عمدی ناشی از درگیریهای سیاسی را در نظر بگیرد. این پروژه و همچنین همکاریهای منطقهای گستردهتر در جنوب آسیا، به دلیل درگیری نظامی پایدار بین هند و پاکستان تحت فشار قرار گرفته است. در سالهای اخیر، دو کشور درگیریهای فرامرزی متعددی از جمله حملات هوایی در قلمرو یکدیگر در سال ۲۰۱۹ را تجربه کردند.
بنابراین، نگرانی دهلی مبنیبر اینکه پاکستان میتواند از خط لوله تاپی برای کنترل امنیت انرژی هند استفاده کند، بدون تردید کاهش نیافته است. به طور مشابه، روابط اغلب ناپایدار پاکستان با افغانستان، اسلام آباد را نسبت به اختلالات عرضه گاز محتاط میکند.
یکی از چالشها نیز بحث محیط زیستی است. خط لوله TAPI از مناطقی عبور خواهد کرد که از نظر زیست محیطی آسیبپذیر تلقی میشوند. البته برای کاهش تاثیر خط لوله تاپی بر محیط زیست، شرکت خط لوله تاپی و بانک توسعه آسیایی مسیرهای متعدد و اقدامات کاهشی متعددی را در نظر گرفتهاند. کشورهای عضو میتوانند با ایجاد ظرفیت نهادهای داخلی محیط زیست، به ویژه از طریق توسعه منابع انسانی و سرمایهگذاری در فناوری روز، به این تلاشها کمک کنند اما این اتفاق با توجه به شرایط کشورها به ویژه افغانستان و پاکستان، امر بعیدی به نظر میرسد.
جدای از نگرانیهای امنیتی، هنوز بحث تامین مالی وجود دارد و با برآورد هزینه ۱۰ میلیارد دلاری، تحقق تاپی مستلزم سرمایهگذاری قابل توجهی است و تنها ترکمنستان توانسته بخشی از آن را تامین مالی کند. این در حالی بوده که ایجاد پروژه تاپی گامی اساسی در حوزه همکاریهای انرژی و امنیتی تلقی میشود و مطمئنا موانع ژئوپلیتیکی زیادی دارد.
اهمیت خط لوله صلح
خط لوله صلح از اهمیت منطقهای بالایی برخوردار است، به همین دلیل تصمیمات اتخاذ شده در مورد آن پیامدهایی بر کشورهای پاکستان و هند دارد. همانطور که ملاحظه میشود، احداث خط لوله صلح نسبت به تاپی مزایای اقتصادی و سیاسی بسیاری برای پاکستان دارد. از همین رو، دولت این کشور باید تلاش خود برای اخذ معافیت آمریکا را بیشتر کند یا حتی رویکرد استقلالی در سیاست خارجی خود داشته باشد. باید توجه داشت که عراق و ترکیه از واردکنندگان گاز ایران هستند و اخیرا نیز برخی از کشورهای اروپایی، واردات نفت از تهران را آغاز کردهاند.
علاوه بر این، احیای این پروژه بر نیاز پاکستان برای مقابله با بحران مزمن انرژی و تنوع بخشیدن به واردات انرژی خود، از جمله بررسی گزینه واردات نفت ارزان از روسیه و تسریع کار بر روی پروژه مبهم و مورد حمایت آمریکا یعنی تاپی تاکید میکند.
بر اساس گزارش بانک جهانی، تقاضای انرژی پاکستان تا سال ۲۰۳۰ تقریبا ۷۰ درصد افزایش خواهد یافت و پروژه IP که انتظار میرود تا روزانه ۷۵۰ میلیون فوت مکعب گاز تحویل دهد، فرصت قابل توجهی برای کاهش بحران انرژی پاکستان و افزایش امنیت انرژی است.